شاید با دیدن این عنوان برایتان سوالهای زیادی ایجاد شود که منظور از نگاه کردن به عکس چیست. باید به شما بگوییم که چند نکته وجود دارد که در هنگام نگاه کردن به هر عکسی باید به آن توجه کنید تا بتوانید حداکثر اطلاعات را از آن به عنوان یک عکاس دریافت کنید و به درستی بدانید که خالق آن عکس قصد انتقال چه چیزی را داشته است. آیا واقعا آن عکس قوی است یا ضعیف. برای پاسخ به این سوالات، در چهار دسته به مواردی که باید به آنها توجه کنید، اشاره خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
ترکیببندی
سوژه چیست؟ در هر عکس خوبی باید این نکته مشخص باشد. اگر شما نتوانید به سرعت آن را مشخص کنید و بازهم به آن نگاه کنید و متوجه سوژه اصلی نشوید (البته فراموش نکنید که گاهی سوژه خود عکس است مانند عکسهای انتزاعی) این احتمال وجود دارد که آن عکس ضعیف است. آیا در ترکیببندی تعادل وجود دارد؟ آیا حس درستی را منتقل میکند؟ آیا چیزی در طرح عناصر کادر وجود دارد که باعث اذیت میشود؟ آیا باعث میشود که به فکر فرو روید، نکتهای را پیشنهاد میکند یا تنها باعث آشفتگی میشود؟ چگونه میتوان آن را بهبود داد؟ چگونه با تغییر مکان قرارگیری دوربین میتوان عناصر را در کادر تغییر داد؟ نورپردازی چگونه است؟ آیا نورپردازی یک حس قوی از احساسات یا حالت را تداعی میکند؟ و از همه مهمتر آیا تصویر شما را آنقدر جذب میکند که با دیدن آن خود را در آن صحنه احساس کنید؟

استعاره، کنایه و ترفندها
یک مثال خود برای این بخش، عکس کلیشهای یک گدا در برابر یک فروشگاه لوکس است. چه ترکیب یا عناصری توسط عکاس استفاده شده است که شما زمان بیشتری را برای نگاه کردن به عکس میگذارید تا محتوای عکس را درک کنید؟ آیا عکس باعث شده به فکر فرو روید؟ گاهی تضادها در عکس مانند مثال اول در عکس آشکارند. گاهی عکاس با استفاده از نتیجه و بازخوردها یا وارونه ساختن موضوع سعی در انتقال مفاهیم دارد. روند توسعه در طی زمان در یک قاب، یکی از مثالهای این موضوع میتواند باشد؛ اما داستان گفته شده در یک فریم میتواند بسیار پیچیده بوده و نیاز به توجه بیشتری داشته باشد.

متن
اغلب تصاویر این قدرت را ندارند که به تنهایی بتوانند کل یک داستان را روایت کنند البته این موضوع بد نیست زیرا گاها غیر ممکن است که بتوان یک داستان را تنها در یک فریم ارایه داد. اینجاست که متن اهمیت پیدا میکند. برای مثال تبلیغات را در نظر بگیرید. متن همراه آن چیست؟ آیا عکسهای دیگری قرار است بعد از قرار گیرد؟ آیا عکس به تنهایی کافی است یا نیاز به فریمهایی برای تکمیل آن دارد؟

جزییات تکنیکی
برای اینکه یک عکاس بخواهد داستانی را روایت کند تکنیکهای متعددی وجود دارد. پرسپکتیوهای اغراق شده، عکاسی با زمان نوردهی بالا، HDR، عمق میدان کم و … این تکنیکها در عکس چگونه به کار گرفته شدهاند؟ محک خوب این است که آیا با دیدن عکس سریع به تکنیک، سوژه و محتوای آن پی میبرید؟ آیا عکس تنها با داشتن طیفهای رنگی متداخل فریاد میزند که HDR است؟ پس احتمالا آن عکس، عکس خوبی نیست. با این حال اگر در نگاه اول ترکیببندی عکس تحسین کننده است و سپس براساس پرسپکتیو و عمق میدان متوجه میشوید که از دوربینی با سنسور کوچک استفاده شده است؛ باید گفت که نکته خوبی است. تجهیزات و تکنیکها تنها ابزار هستن نه سوژه. اغلب دشوار است که بتوان عکسی را خلق نمود که امضای ابزار به کار رفته برای ثبت آن را به دوش نکشد. برای مثال پرسپکتیوی که با لنز فیشآی ایجاد میشود یا بوکه حاصل از لنز لایکا ۵۰/۱ فریاد میزند که ابزار استفاده شده در عکس چیست. این یک انتخاب شخصی است زیرا برخی از ابزارهای خاص میتواند برای ایجاد یک تصویر قوی به ما کمک کند.

هنگام نگاه کردن به عکس تلاش کنید که موارد بالا را در ذهن خود مرور کنید. شاید سختترین بخش این کار این باشد که هنگام دیدن عکسهای خود این فیلترها را اعمال کنید.